کشورهای متحد با انگلیس یا تحت استعمار مدرن؛ دومسئله مجزا
تمام اینها را در زبان فارسی از خبرگزاری تا حتی مقالات علمی-دانشگاهی به انگلیسی ترجمه میکنند، وقتی کسی صحبت از بریتانیا میکند، نسبت به این فرد جبهه گرفته میشود که انگار این شخص قائل به امپراطوری بریتانیا است، در صورتی که یک بار علمی خاصی برای این معانی دارند. صحبت از کلمه ایرلند که میشود، حوزه مدنظر فقط خود آن کشور است. انگلیس که پایتختش لندن میباشد و ما بریتانیا را اینجا اشتباها انگلیس ترجمه میکنیم. قسمتی که نزدیک به یازده استان اصلی انگلیس را در بر گرفته، ایرلند است که به لحاظ کشوری یک چهارم کشورهای بریتانیا میشود.
برای مشاهده لینک اصلی در پایگاه تیه: http://teeh.ir/fa/news-details/2717/
در سمت شرق کشوری هست با عنوان ولز و در قسمت غربی، ایرلند شمالی و نه کل ایرلند است که جزء بریتانیا است و نهایتا در قسمت شمالی اسکاتلند میباشد. اگر نقشه جهان چه ترجمه شده فارسی و چه زبان اصلی انگلیسی را در اینترنت نگاه کنید، با همه اینکه کشور اسکاتلند را میشناسید و پرچمش را دیدید، اما نامش روی نقشه جهان نیست، چون رسما جزء انگلستان است. با توجه به مواردی که گفته شد، پرچم خود انگلیس یعنی آن قمست پادشاهیهای انگلستان به تنهایی علامت صلیب شوالیه است و پرچم اسکاتلند که قسمت شمالی بریتانیا بود، پرچم آبی رنگ دارد و از ترکیب این دو با پرچم ایرلند شمالی، پرچم سیاسی انگلیس که پرچم بریتانیاست، ایجاد میشود.
دو پرچم برای یک کشور، چگونه ممکن است؟
خیلیها این سوال را میپرسند که چرا انگلیس وقتی در مسابقات ورزشی میآید، پرچمش این شکلی است، اما وقتی در حوزه سازمان ملل و قواعد سیاسی میآید، این پرچم عوض میشود. مگر میشود که یک کشور با دو پرچم باشد. بحث این است که تفاوت ایرلند از بریتانیا متاسفانه در زبان فارسی و حتی در مجامع علمی مشخص نیست. پس کشوری که نشان داده میشود، در مجموع روی هم این چهار تا کشور یک ششم ایران خاک دارند و این کل بریتانیاست. نه فقط انگلیس! اما وقتی که صحبت از UK میشود، United Kingdom، حوزه بزرگتری است و اینجا صحبت از کشورهایی میشود به اسم کشورهای مشترک المنافع.
کشورهای مشترک المنافع به لحاظ سیاسی به هم وابستگی دارند، قسمتهای آبی رنگ همه جزء کشورهای مشترک المنافع هستند و در مجموع پنجاه و سه کشور با سیستم سیاسی مشترک هستند که در راس قانون اساسی پذیرفته شده اتحادیه کشورهای مشترک المنافع یا کشور های هم سو که همه به جز موزامبیک و کامرون قبلا مستعمره بود. نکتهای که اینجا مطرح میشود این است که میگویند بعد از افول امپراطوری بریتانیا و بعد از دوره ملکه ویکتوریا، امپراطوری بریتانیا سقوط میکند و آمریکایی که شکل میگیرد، ما به ازای مهاجرت آنها به سمت آمریکاست و الان امپراطوری بزرگ جهان آمریکا است.
به دلیل ضرباتی که بریتانیا در طول جنگ جهانی دوم از دوره کمپانی هند شرقی تا جنگ جهانی دوم، تقریبا به مدت صد سال؛ یک قرن به دلیل فشار زیادی که در افراط استعمار میآورد، روند را خزنده و زیرزمینی میکند و کشورهای دیگری را مثل آمریکا جلوی خودش به عنوان سپر قرار میدهد. همانطور که میبینید نه تنها استعمارهای زیر دستش کم نشد، بلکه موزامبیک و کامرون هم بدان اضافه شده و در حال حاضر ملکه الیزابت دوم که الان زنده است، نماد همبستگی میان تمام پنجاه وسه کشور عضو میباشد و نکته مهم این است که رئیس این پنجاه و سه کشور ملکه بریتانیا است.
کانادا و استرالیا زیر نظر ملکه انگلیس مدیریت می شوند
یعنی کانادا و استرالیا به عنوان دو نمونه شاخص و لیبرال از نظر مدرنیته و جهان اولی، در سطح جهان مطرح هستند و شخص اول کشورشان ملکه بریتانیاست و نفر دوم که در کشور خودشان حضور دارد، به عنوان فرماندار کل در حال فعالیت میباشد. زمانی که در سیستم انتخابات بعد از اینکه نخست وزیر تعیین میشود و نخست وزیر این فرماندار را انتخاب میکند، حکم تنفیذ این فرماندار را باید ملکه بریتانیا امضا کند. یعنی این فقط به صورت یک نماد برای کشورهای مشترک المنافع نیست بلکه به لحاظ سیاسی کاملا وابستهاند.
این را در قانون اساسی پذیرفتهاند که شخص اول کشورشان ملکه بریتانیاست و سرود ملی مشترکشان هم با عنوان خدا ملکه را نگه دارد از خود انگلیس تا کانادا، استرالیا این را دارند به جز تعدادی از کشورهای آفریقایی که مستعمرات دسته دوم هستند. کشورهای آنگلوساکسون، البته از نظر سرود ملی هم با خود انگلیس مشترک هستند که این کاملا نشان دهنده وابستگی میباشد و نه هم بستگی. اما United Kingdom متحد پادشاهی است تا الان و در طول تاریخ امپراطوریهای جهان، وسیعترین و پهناورترین امپراطوری بود. یعنی همانطور که قبلا گفته میشد، خورشید هیچگاه در امپراطوری بریتانیا غروب نمیکند.
الان هم به همان شکل از استرالیا تا شمال کانادا را در اختیار دارند، اتفاقی که میافتد در کمپانی هند شرقی همزمان با وی شخصی به نام اردشیر ریپورتر وابسته به سرویس اطلاعاتی علیا حضرت در ایران هم داشت رضاخان را تقویت میکرد و برای کارهای انگلیس افراطی صورت میگیرد که نقش انگلیس را در استعمار کشورها خیلی روشن میکند و با همه اینکه سعی میکردند مردم کشورهای تحت استعمار را در خفقان نگه دارند تا آنها متوجه نشوند چه بلایی سرشان میآید. اما در منطقه کمپانی هند شرقی که همین کشور هند امروز است و ایران جریاناتی علیه سیستم استعماری شکل میگیرد و برای اینکه در قدرت جهانیشان خللی ایجاد میشد، در کنترل جهانی خیلی مشکل بوده و همینجا باید این قضیه سرکوب میشد.
بلافاصله استراتژی که میدهند سپر قرار دادن آمریکا جلوی کشورهای تحت استعمارشان است و خودشان هم شیوهشان را از شیوه نظامی سخت در استعمار به شیوه استثمار تغییر میدهند. اینکه کلمه استثمار زیاد شنیده میشود به معنی ثمره و بهرهکشی است؛ مرحله دوم است که اقدامی باید قبلش صورت بگیرد تا شما بتوانید بعدها از آن ملت بهره کشی کنید.
آن هم این است که اول در حوزه فرهنگی، تهاجم فرهنگی لیبرالیسم به آن کشور باید شکل بگیرد و تا حدی پذیرفته شود و دوم این است که از طریق نظام هماهنگی حقوقی که الان کاملا در جهان و خصوصا در حوزه سازمان ملل دیده میشود، قوانین را به نفع انگلیس و نه به نفع حقوق بشر وضع میکنند و هر کجا که کشوری با انگلیس مخالفت کند، قواعد از قبل به شکلی در سازمان ملل مصوّب شده که انگار آن کشور با کل کشورهای جهان مخالفت میکند. بحث سوم از طریق زبان بود. به این شکل که وقتی آنها از طریق فرهنگ امپراطوری فرهنگی، حقوقی و زبانی را اعمال میکنند.
ما به عنوان حوزه مدافع، اینها را در مباحثی تحت عنوان به ترتیب: تروریسم فرهنگی، حقوقی و زبانی بررسی میکنیم. جاهایی اشاره به تروریسم حقوقی کردیم و در جلسات گذشته اشاره به دکترین تامین امنیت ملی در بریتانیا داشتیم که بر بستر تفوق اطلاعاتی بسته شده و در مجموع دو حالت شاخص برای جوامعی دارند که تامین امنیت را در اولویت قرار میدهند. الان به عنوان کشوری که استراتژی پایهاش خیلی واضح است و شما امنیت آمریکا را میشناسید، یعنی آمریکا امنیت پایه است.
- ۹۵/۱۰/۲۸