مسیحیت زیر سایه سیاه هجوم تحریف بر پیکره تاریخش
انحرافات یهود بحث منحصر به دین خودشان نیست، بحثی است که حتی منطقهای هم نیست، ناظر به ادیان دیگر نیز نمیباشد، بلکه فراتر از همه اینها است. یهودیان با سبک و سیاقی که در مبانی فکریشان دارند، برای خود فرزندی خداوند (به نوعی فرزند خواندگی) را قائل هستند. کتاب مقدس در داستان حضرت نوح چنین بیان میکند که دختران انسان شیفته فرزندان خدا میشوند و از ازدواج آنها انسانهای غول پیکر پدید میآید و لذا خداوند غضب کرد. یهودیان در تفسیر این سخن میگویند که انسان به معنای عام است، اما فرزندان خدا قوم بنی اسرائیل است. منظور فرزندان پاکدامنی که از نسل انبیای الهی یعنی آدم، شیث و ... باشد. برای دیدن همه مطلب می توانید به ادامه مطلب بروید.
لینک اصلی مشاهده در سایت: http://teeh.ir/fa/news-details/2684/
بنی اسرائیل خودشان را سلاله پاک انبیا میدانند
بنی اسرائیلیها خودشان را چون سلاله انبیا میدانند و میگویند که ما از نسل پاکیم و به سام تکیه میکنند و البته سر منشا آن را اتفاقی در تاریخ میدانند که حضرت نوح به نوعی به سام برکت داد و ما از نسل سام هستند و یافث را لعنت کرد. ریشه این سخن بر میگردد به بعد از طوفان نوح که یافث پدر خودش را در حالت برهنگی میبیند و با حالتی مسخره آمیز برای برادران خویش تعریف میکند و اینجا سام حیا مینماید و به حام میگویند که برویم و روی پدر را بپوشانیم. وقتی حضرت نوح از خواب بلند میشود و متوجه موضوع میگردد، سام را برکت میدهد و حام را برکت ثانوی میدهد و یافت را در مقابل لعن میکند.
داستان برتری قوم یهود از اینجا سرچشمه گرفته است. مثلا وقتی به حضرت ابراهیم میرسد و فرزند بزرگتر اسماعیل بود و اسحاق کوچکتر. میگویند چون اسماعیل کنار زده شده، لذا العیاذ بالله نسل ایشان طاهر نیست. چون برکت به یعقوب داده شده پس عیسو نسل پاکی ندارد، لذا عیسو فتنه به پا میکند و برای یعقوب و فرزندان او دردسرهای فراوانی ایجاد میکند و زمانی که یعقوب میخواهد به سرزمین خویش یعنی کنعان برگردد، پیش قراولانی برای عیسو هدایای فراوانی میبرند تا دل او را رام کنند.
امت منتخب و معضلی که معلوم نیست تا کی ادامه دارد
پژوهشگر ادیان و عرفان در ادامه بحث پرداختن به نسل بنی اسرائیل را ادامه داد و تفصیل کرد: بنی اسرائیل معتقدند که نسل منتخب هستند، هر چند دانه دانه کنار میزنند و خودشان را نسل پاک معرفی میکنند و فقط این 12 قوم بنی اسرائیل را قوم طاهر میدانند و سایر امتها را دچار آلودگیها و پلیدیها قرار دادند. خودشان را قبول دارند و روش و منش دیگران را نمیپذیرند. در پروتکل یهود هست که اخلاق هبه الهی است به یهود و بایستی در این راستا دیگران را از اخلاق تهی کرد.
در کتاب حزقیال وقتی خداوند میخواهد بنی اسرائیل را توبیخ کند، میگوید که چرا هر نسلی را به آلودگی میکشید و این برای شما عقابی دارد ولی چون به خاطر خدا این کار را انجام میدهید، پس به بهشت میروید. خانم لیونی مصاحبهای بعد از وزارت خارجه رژیم صهیونیستی داشت که خود را پرستو معرفی میکرد. پرستو به این معنی است که از طریق جنسی فرد را تخلیه اطلاعاتی میکردند. در مصاحبه وقتی خبرنگار از او سوال میکند که از نظر شرع یهود ازدواج با غیر یهودی حرام است، میگوید که اگر به مصلحت باشد و برای کاری نیاز داشته باشی، خوب هم هست.
حضرت عیسی یهودی بود و از پیامبران بنی اسرائیل به حساب میآمد ولی چگونه ایشان را جدا کردند؟ از خود حضرت موسی فتنهای که در زمان چهل روز غیبت ایشان در کوه طور اتفاق افتاد، فتنه اصلی در ده روز پایانی بود و در آن سی روز مقدمه چینی شد. این ریشههای انحراف در یهودیت است که قرآن میگوید: یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمینَ (سوره بقره آیه 47) ای فرزندان اسرائیل ، نعمتهایی را که من به شما ارزانی داشتم و اینکه شما را بر جهانیان ( زمانتان ) برتری دادم به یاد آورید.
مفسرین میگویند به این علت است که خداوند منتخبین خود را در بین اینها قرار داده است و ما میدانیم برترین انبیای الهی برای بنی اسرائیل بودند، هر چند که فقط خداوند در قرآن به انبیایی اشاره کرده است که با بنی اسرائیل بودند و ذوالقرنین و خضر علیهما السلام چه کسانی بودند، حضرت موسی پیش چه کسی رفت؟ حضرت شعیب که بود؟ جای سوال است.
قوم یهود برگزیده تاریخ
برگزیدگی قوم بنی اسرائیل امثال حضرت ابراهیم، موسی و عیسی بوده است، قوم بنی اسرائیل به این حال که بهترین انبیای الهی را خدا برایشان فرستاده بود، اما بیشترین انحرافات را داشتند، گوساله پرست بودند و فقط سامری نبود که این حرکت را آغاز کرد بلکه آرمانی برای یهود به حساب میآمد. هر چند تا نبی نمیدیدند و میرفتند به سمت گوساله پرستی، در صورتی که این گوساله 5 ساله و در واقع گاو است. حتی در جاهایی میبینیم که در زمان حضرت سلیمان بتهای جروزیم را جای خدای یگانه میپرستیدند. (این نکته در دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل اثر دکتر مجید صفاتاج اشاره شده است) یعنی موجوداتی با سر انسان و بدن حیوان. البته خدایی که حضرت موسی دربارهاش صحبت میکند، «ال» است و نه یهوه. إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی. (سوره طه، آیه 14) منم من خدایى که جز من خدایى نیست پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار.
لذا وقتی حضرت موسی میخواهد درباره خدا بگوید، اشاره میکند به خدای پدران شما حضرت ابراهیم. خدا به اینها میگوید که من ال هستم یعنی همان الله، ولی حضرت موسی گفته یهوه هستم، آیا این نکته تحریفگری و تهمت به حضرت موسی نیست؟ نه طایفه از بنی اسرائیل در شمال و بنیامین و یهودا مرکز و جنوب سرزمین ساکن میشوند. لذا یکی از قبایل برای تفکیک، دو گوساله در مرز نصب میکند، یکی در شمال و دیگری در جنوب. بنی اسرائیل خدا را در سرزمین یهودیه عوض کردند، یعنی سرزمین طایفه یهودا که شد یهودیه و یهوه یعنی خدای قیبله یهودا.
بزرگترین انحرافات اینها زمانی بود که 400 سال بعد از میلاد مسیح و بعد از نگاشتن این کتابها میگفتند که نیازی به نبی و آسمان نداریم و ادعا کردند که نبوت تمام شد و خداوند انبیا خود را از بنی اسرائیل قطع کرد، در حالی که ما میدانیم که ادامه داشت. بعد از حضرت عیسی به خاطر قهر خداوند با بنی اسرائیل دوره فطره الرسل پدید میآید. اما حضرت داود، مسیح و سلیمان را پیامبر نمیدانند بلکه از پادشاهان خویش بر میشمارند. یهود دو دسته انبیا را به خود دید، انبیاء فردی و انبیاء دست جمعی. انبیاء دسته جمعی سابقه دیرینه دارد و به هیچ وجه به مانند صوفیان و کاهنان و ... نیست، بلکه مقوله دیگری هستند و در جای خود بیان میشود.
حضرت عیسی دو ماموریت عمده داشت: اصلاح امت، اصلاح دین. چیزهایی که یهودیان از حلال خداوند بر خودشان حرام کرده بودند و برعکس چیزهایی را که حرام بود ولی حلال میدانستند که بایستی اصلاح می شد، اصلاح دین و کتاب. انجیل هم به معنای بشارت است به دو چیز اول به ملکوت و دوم به ظهور حضرت پیامبر، فاراقلیط که در منحرفترین کتاب یهودیان بیان شده است و منظور همان پیامبر ختمی مرتبت است. اما تا زمانی که امام رضا چیزی را بیان نمیکرد و آدم نمیتوانست به صورت قطع سخن بگوید، در حالی که ایشان پیرامون این کلمه سخن گفتهاند.
پولس که بود؟
پولس یکی از افرادی بود که ذهن فعالی داشت، صاحب جاه و منال بود، تحصیل کرده و ثروتمند بود و پدرش شهروندی دوم را از روم خریده بود و شهروند اورشلیم به حساب نمیآمد بلکه شهروند روم بود. یعنی در آن دوران کاپیتولاسیون حاکم بود و اگر شهروندان رومی خطایی میکردند، حکومت اورشلیم حق نداشتند تا محاکمه کند و نهایتا باید به روم برای محاکمه میفرستادند. کتابخانه عظیمی داشت و اطلاعاتی که درباره پولس داریم، خودشان گزارش میدهند. کسی که با این سواد و معرفت یهودی بود و مهمترین وظیفهاش کشتار مسیحیان بود، در سفری که به شام داشت، آنجا ادعا میکند که مسیح بر من ظاهر شد و چشمان من را کور کرد و گفت که چرا بچههای من را اذیت میکنی و من بصیر شدم.
پولس یکسال ناپدید میشود و بعد از یک سال بر میگردد و میگوید که من مسیحی شدم و نامم دیگر شائول نیست بلکه پولس است. شائول اسمی عبری بود ولی پولس نامی رومی یا یونانی است. تغییر هویت و باوری را که مطرح میکند، بسیار جدید است، ایشان به عنوان یهودی این کار را میکرد و اگر دو جنایت این فرد نبود، دیگر مسیحیت و یهودیت به عنوان دو دین مطرح نبودند بلکه در طول دورانها یک دین بیشتر نمیماند و آن هم اسلام بود. از آدم تا عیسی با آن همه انحراف یک دین است ولی از حضرت عیسی به بعد عوض میشود و اتفاقاتی میافتد که راهها را تغییر میدهد. این دو مسئله که پولس دنبال کرد، اول قطع نبوت و دوم ایجاد و وارد کردن انحراف در شریعت مسیح بود و باعث شد انشقاق دینی آغاز شود.
سه انحرافی که پولس وارد مسیحیت کرد
شرط مسیحی بودن قبول داشتن یهود و انبیای آن بود و متشرّع به آئین یهودی بودند اما پولس گفت که نیازی نیست و برای انحراف در آئین مسیحیت سه باور را مطرح کرد، باورهایی که پولس مطرح کرد بسیاری از آن را کلیسا تا زمانهای زیادی قبول نمیکرد و در تلاش بود تا آن را پاکسازی کند که بعدها دوباره با ظهور مارتین لوتر و کالیونیسم موفق به این امر نشدند، اما سه مسئلهای که پولس در دین مسیحیت وارد کرد عبارتند از:
- عیسی مسیح پسر خداست و هم مسیح. در واقع پسر خدا بودن را به ایشان چسباند.
- مسیح در نگاه اینها چه کسی است؟ بشارت در نگاه آیندگان است، مصادیق مختلفی بود که همه در مسیح جمع بودند، اما مسیح، یهودی بود و حضرت مسیح، پیامبر ما و حضرت بقیه الله یکی از همان مسیحهای یهود هستند. این باور را خود یهودیان مطرح نمیکنند. برخی پیشگوییها میگفتند که باکرهای حامله شده و فرزندی خواهد زائید به نام امانوئیل و بیشتر یهودیها می گویند که این پیشگویی نزدیک بوده است و نه دور.
برخی پیشگوییها میگفتند محقق نشده است و در تورات هست که این اتفاق زمانی میافتد که مار در کنار بچه آرام گیرد و شیر با بزغاله بخوابد و ... خلاصه اینکه فضایی است که برای آخرالزمان ترسیم میشود و هنوز اتفاقی نیفتاده است و یا در مورد جنگهای خونین آخرالزمان، داستان مرگ یأجوج و مأجوج و حمله اینها به اورشلیم و کشتاری که اتفاق میافتد. در واقع صحنههایی را ترسیم میکند که همه به اوضاع آخرالزمان بر میگردد و اتفاقاتی که مسیح قرار است با شمشیر قیام کند و ...
یهودیها مسیح را قبول نکردند و به خاطر منش رو به رشد حواریون آنها را قطع کردند و تحریف نمودند تا دینی جدای از یهودیت شکل گیرد.
3- این گناه قابل بخشایش نیست، منظور همان گناه نخستینی است که باعث شد تا ما از جاودانگی به فنا هبوط کنیم، اما برای بخشیده شدن بایستی تا در محل گناه پوزش بطلبیم، انسان در روی زمین است و اگر باقی و جاودانه بود، میتوانست بخشیده شود. خدا در یک طرح عظیم الهی به انسان یاد میدهد که توجه باید کنی و به او یاد میدهد که برای بخشایش گناه باید قدردانی کنی و برترین نوع قربانی، فرزند یا یک همنوع است که یکی از جمله اعتقادات اینهاست.