نقش سرفرماندهی در ساماندهی اتفاقات سایبرنتیک در دنیا
به صورت تیتر وار بحثی که گذشت را دوباره بیان میکنم: جلسه اول کلیتی مطرح شد، در نسبت با اینکه هدف از پایه گذاری فضای سایبر و شکلی که نهایتا امروز بدان ختم شد و در حال ادامه به سمت آینده مشخصی است که روی کاغذ مستنداتی را هم دارد. در ابتدا اهداف چه بود؟ در جلسه دوم به دلیل اینکه بحث از منظر امنیت استراتژیک، هر چیزی طرح میشود، در مورد فضای سایبر، امنیت تکنیکی است؛ یعنی عمدتا بحث امنیت که میشود در آخر وقتی فضای سایبر را سرچ کنید، اینترنت بیشتر با مواردی مثل آنتی ویروس و جلوگیری از راههای نفوذ به سیستم عامل و همینطور هک ایمیل و این موارد رو به رو میشوید. اما اینها خیلی سطح جزئی و پایین میباشد، در حد افراد است.
یعنی نگاه فردی است و در سطح بالاتر یعنی نگاه حوزهای و نهایتا نگاه ملی تاکتیکی و استراتژیکی بایستی کار شود، البته در زبان فارسی متاسفانه مطلبی نیست. جلسات با همین هدف شروع شد، به خود زبان انگلیسی هم که پایهگذاران فضای سایبر، انگلیسی و آنگلوساکسون هستند, سرچ کنید اصلا مطالبی را به بیرون ندادند، یعنی به صورت آماده نیست. باید اینفورمیشنها کنار هم چیده شود و از آن کلیت مطلب استخراج شود. از این جهت برای اینکه قضیه جدید بود و این مباحث باید روشن میشد که ما به چه سمتی میخواهیم برویم و خطری که صحبت میکنیم، برایش طرح ریزی امنیتی انجام دهیم تا دقیقا ماهیت این پدیده روشن شود.
نقش UKUSA در فرماندهی سایبری جهان
دو جلسه تاریخ استراتژی نظامی نبردگاه جهانی سایبر را گفتیم که به صورت تاریخوار نقاط مهم و اصطلاحا قلههایش بررسی شد، تا حدی که مقدور بود، توضیحاتی داده شد. تا برسیم به خود آن کشورهای اصلی پنجگانه که در جلسه پیش بدان اشاره شد، تحت عنوان کشورهای پنج چشم که در ذیل قرارداد رسمی UKUSA شناخته میشوند و پروژه مشترک جهانی آنها هم اشلون است. این سه تا اسم تا حدی مترادف همدیگرند، یعنی UKUSA قرارداد رسمیشان هست، اشلون پروژه جهانی و پنج چشم خود این 5 سازمان را مدنظر دارد.
از این جلسه شروع میکنیم و این 5 کشور را بررسی مینماییم، به شکل تخصصی در حوزه خودشان ایفای نقش جهانی میکنند، در همکاریشان با همدیگر و فضای سایبر جهانی را در این حوزه امنیتی که الان بررسی میشود را رقم میزنند، هرکدام هم در سطح ملی خودشان و خارج از ملی و یک فراملی منطقهای که حوزه سازمانی پنج چشم هرکدامش برای خودش مشخص است، در کدام قسمت از دنیا مشغول به فعالیت است و یک وظیفهای دارد، یک حدی از اختیار را دارند و به تبع این قضیه اینطور هم نیست که صددرصد قضیه با هم روی هماهنگی باشد.
خصوصا ساختمان انگلیسی GCHQ به هیچکس پاسخگو نیست، چون خودش سرفرماندهی Government Communications Headquarters سرفرماندهی ارتباطات دولتی و مقام فرماندهی آن چهار سازمان دیگری است، لذا از این جهت چهار سازمان دیگر به انگلیس پاسخگویی باید داشته باشد، به صورت دو هفته یکبار در کمیته JIC انگلیس اما از JIC به هیچ نهادی پاسخگویی نمیشود، مگر سرویس اطلاعاتی ملکه بریتانیا از این جلسه برای دو جلسه یعنی این جلسه و جلسه آینده بحث انگلیس را خواهیم داشت، به دلیل اینکه در جلسههای قبل هم مشاهده فرمودید، روی پلتها عمده تاثیرات اصلی در فضای جهانی سایبر از طریق انگلیس و قدرت بریتانیا اعمال شده بود.
از این جهت چیزی حدود 25 درصد مطالب ممکن است تکراری باشد. به صورت سرفصلی اما اینها شکافته میشود و دیگر به صورت تخصصی نه در شکل جهانی بلکه انگلیس درخواست خود حوزه بریتانیا، بریتانیا در حد کوچکتر و دوم اینکه یونایتدکینگ هم در حد جهانی امپراطوری بریتانیا است، در این دو حوزه مستنداتی موجود است و ارائه خواهد شد، ان شاالله بررسی میکنیم، در این جلسه برای اینکه بدانیم چرا انگلیس فضای سایبر شکل امروزی را ایجاد کرده؟ سه چهار قرن با رویکرد اطلاعاتی نه تاریخی-سیاسی که چه تحولاتی در امپراطوریشان میگذشت، مربوط به این قضیه نمیشود، بلکه از این جهت که سرویسهای اطلاعاتیشان چه نقشی را در 4-5 قرن گذشته داشتند و چه اتفاقاتی افتاد که به اینجا رسید؟
برخلاف سیستمهای دیگر مثل سیستم ارگانیک که در ذات بشر بود و از ابتدا که دولت شهرهای کوچک در دو یا سه هزار سال گذشته تشکیل میشدند، حتی اگر تئوری سیستمها را هم نمیشناختند، ولی در هرحال سیاست، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و ارتشهای محلی و نظامیشان موضوعیت داشته است. یعنی پنج حوزه قدرت ارگانیک داشتند و این در ذات بشر است. قدرت بیولوژیک هم برگرفته از طبیعت میباشد و قدرت اپولوژیک هم تجمیع قدرتهای بیولوژیک منطقهای در سطح جهانی به حساب میآید.
بریتانیا تقریبا حدود هزارسال گذشته از نظر بحث سیاسی مطرح شد و بعد میخواست تا کم کم تبدیل به یک قدرت منطقهای شود و درگیری در حوزه بریتانیا از نظر موقعیت جغرافیایی در کناره اقیانوس قرار گرفته است. یعنی از سمت شمال، شمال غرب و غرب کاملا محصور است و از سمت جنوب شرق هم باز با کانال به آب وصل میگردد و از نظر ژئوپلیتیک و امنیت ژئوپلیتیک موقعیت خوبی ندارد.
مثلا مبارزه دو رزمی کار را در نظر بگیرید که یکی دیگری را ببرد در گوشه رینگ وهیچ راه مجالی به او ندهد. موقعیت جغرافیای انگلیس به همین شکل هست. در جنگ جهانی دوم از همین نقطه ضربه خورد و هیتلر وقتی به سمت انگلیس حمله کرد، هیچ راهی نداشتند. تنها ترفندی چرچیل پیاده کرد، این بود که بتواند حرکتی انجام بدهد و هیتلر به سمت شوروی برگردد و اگر نه با پیشروی که انجام داد، از کانال ماچ هم گذشت و فرانسه را گرفته بود، میرفت که انگلیس امروزی روی نقشه نماند و از این جهت با توجه به تجربهای که اینها در جنگ جهانی دوم داشتند، حرکتشان مخفی شد.
نژاد انگلیسی ها چند بار منقرض شده است
این حرکت مخفی قبلا هم به شکلهای دیگری بود، اما در تاریخشان کم رنگ است، چون انگلیس از سده نوزده میلادی که اوج قدرت منطقهای بریتانیا مطرح میگردد به اشتباه از همانجا نقش پر رنگی پیدا میکند، در صورتیکه این موارد چون در گذشته بارها تکرار شد و اینها تجربه تاریخی دارند، به واسطه موقعیت جغرافیایی که انگلیس دارد و خاک کمی هم دارد و راه فراری ندارند، اگر به آنها حملهای گردد، جزء معدود کشورهایی هست که در طول هزار سال گذشته نژاد بسیاری را عوض کرده و میدانید که عمده جنگهای دو تا سه هزار سال گذشته در دوره تاریخ باستان جهان محدودهای مربوط به منطقه ایران بود.
یعنی از امپراطوری هخامنشی تا انتهای دوره ساسانیان این چهار سلسله هخامنشیان، اشکانیان، قبلتر سلوکیان و نهایتا ساسانیان را که بررسی کنید، عمده جنگهای خارج از این حوزه با حوزه ایران بوده، اما هیچ زمانی در حوزه ایران انقراض نژادی نداشتیم، یعنی همواره نژاد ثابت مانده و انگلیسیها چند نژادشان منقرض میشود. یعنی نژاد آنگلوساکسون نژاد واقعی انگلیس نیست و نژاد اولیهشان، نژاد ایبریان بود که هزار سال پیش منقرض شد و در یک حمله وسیعی از سمت فرانسه به مشکل بر میخورند که البته در آن زمان کشورها، همانند کشورهای امروزی نبودند و بر اساس موقعیت جغرافیایی این مطلب بیان میشود.
نژاد آنگلوساکسون زمانی که اولین تفکیک نژادی را داشتند، یعنی آنگلها از ساکسونها جدا بودند، به دلیل اینکه به صورت همزمان وارد حوزه بریتانیای فعلی میگردند و با اقوام گذشته از جمله ایبریان درگیر میشوند و بعد خود اینها با هم تعامل پیدا میکنند، ترکیب نژادی آنگلوساکسونی که امروز مستقر است،یک نژاد برتر دارند و به عقیده خودشان نژاد نورمن که در طول تاریخ انگلیس، چهار پادشاه داشت و اتفاقا از پادشاهان مقتدر آن منطقه هم بودند، به واسطه موقعیت جغرافیاییشان هم حذف نژادی داشتند، هم ترکیب نژادی و هم جابه جایی نژادی. یعنی جزء بعیدترین مواردی است که همه اقدامات نژادی به خاطر جنگها صورت گرفته باشد اما وقی که صحبت از بریتانیا میکنیم، در متنهای فارسی همین اول باید آنها را روشن کنیم که تفاوت ایرلند از بریتانیا از یونایتدکینگ دام چیست؟